۱۳۹۲ بهمن ۳۰, چهارشنبه

نامه ای به دور دست 6

مینگریم که نامه ای در دور دست ترین جای جهان چاپ گردیده
نامه را میبوسیم میگذاریم رو چشمانمان... سوی چشممان برگردد
میخوانیم... اشارتی بر این سو زده... کوتاه است، اما برای من به بلندای یلدا
از خود بی خود میشویم... در دل میگوییم همین یک خط در فکرش بودیم مارا کافی است...

حرف بسیار است ...
اما دل و جان را یارای نوشتن نیست...

ما به بهمن پر حادثه عادت داریم...

در چشم بامدادان به بهشت برگشودن    نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی

خیره ایم به دور دست که ازدور دست نامه ای برسد
نشویم 
برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن     که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر